به وقت دلتنگی


عضو شويد



:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



**** پسری که تو را دوست داشته باشد عریانت نمیکند بانو! لباس عروس بر تنت میکند.... *** رسول اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏ آله : عِفُّوا تَعِفُّ نِساؤُکُمْ؛ پاکدامن باشید تا زنانتان پاکدامن باشند. امیرالمومنین علی علیه السلام : کسی که دائما فکرش درگناهان دور میزند عاقبت مرتکب گناه می شود. *** سلام نظرات خصوصی قابل انتشار نیست . پس اگه می خواید طبق قوانین ، نظرتون منتشر بشه ، خصوصی پیام ندید . به سهم خودم سعی دارم در این وبلاگ مطالبی برای آگاه سازی دختران و پسران وطنم قرار دهم . مطالبی که اکثرا دغدغه دختران و پسران است . مطالبی در مورد مسائل جنسی و رفتاری . مطالبی که هر دختر و پسر تا قبل از ازدواج باید بدانند . در این وبلاگ به سوالاتی جواب داده خواهد شد که معمولا دختران و پسران روی پرسیدن آن را از دیگران ندارند . شاید مسائلی که در این وبلاگ مطرح می شود برای شما خیلی ساده و پیش پا افتاده باشند ولی همین مسائل پیش پا افتاده از نظر شما ، برای خیلی های دیگر ناشناخته هستند . این وبلاگ در سایت سازماندهی به ثبت رسیده است . استفاده از مطالب وبلاگ پسران و دختران خانواده برتر به هر نحو ممکن مجاز می باشد .

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دختران و پسران خانواده برتر و آدرس sedaye.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 41
:: کل نظرات : 13

آمار کاربران

:: افراد آنلاين : 1
:: تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاين


آمار بازديد

:: بازديد امروز : 10
:: بارديد ديروز : 1
:: بازديد هفته : 12
:: بازديد ماه : 47
:: بازديد سال : 1563
:: بازديد کلي : 44236

RSS

Powered By
loxblog.Com

دختران و پسران زیر 18 سال

به وقت دلتنگی
13 مهر 1398 ساعت 22:51 | بازديد : 237 | نوشته ‌شده به دست هیراب | ( نظرات )

مجید تازه از مسجد اومده بود و من طبق معمول درحال سرخ کردن سیب زمینی بودم که بابای مجید زنگ زد و مجید میگفت:نه بابا امشب نمیایم،دیروقته شام هم داریم میخوریم، باشه یه وقت دیگه و خدا حافظ.

به مجید گفتم:یادته ننه بزرگ از ته دل دعا میکرد با همه وجود از خدا از امام زمان برامون سلامتی و عاقبت بخیری میخواست
 از این دعا و قربون صدقه های مصلحتی و دهن پر کن نبود قربونت برم فدات بشم نبود،
دعاش دلی بود،ختم نخود گرفتنش،ذکر یا علی گفتنش
اما الان حدود هفت ماهه که نه خبری از خودشه و نه اون دعاهای رویین تنش،فقط دلتنگی هست و حسرت و اینکه کاش حداقل به خوابمون بیاد.

انشالله دایی سالیان سال در صحت و سلامتی باشه اما وقتی پدری یا مادری زنگ میزنه چه خبر؟نمیاین؟آش پختم،سالاد ماکارونی درست کردم شما هم بیاین دور هم باشیم این یعنی اگرچه دیشب دیدمتون اما باز دلتنگتونم،میخوام کنار هم باشیم.

حتی اگه شرایط بگونه ای باشه که من نتونم همراهیت کنم تو حتما به پدر و مادرت سر بزن،شاید باشه یه وقت دیگه هیچ وقت نیاد.
به فیلم و کتاب مورد علاقه مون میشه گفت باشه یه وقت دیگه اما به عزیزترین های زندگی نه،زمان برای دوستت دارم،دلم برات لک زده خیلی کمه،یهو میبینی می تونستی خاطرات بیشتری باهاشون داشته باشی با پدر و مادر،و همسر و رفیق فابریکت اما الان فقط یه  ای کاش مونده،
نذار به زمان ببازی،حالا راه دوره،حالا فردا زنگ میزنم،حالا خبری نیس که بیام،
اینا یعنی یه سد بتنی که فاصله ها رو دور و دورتر میکنه

وقتی بابام رفت حالا به خودم میگفتم:کاش زمان به عقب برمیگشت و فقط می نشستم صم و بکم بودم فقط نگاهش میکردم،آخ بقول هوشنگ ابتهاج:

آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور 
من نمی دانستم 
معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

حواسم نبود که رفتم رو منبر و مجید بغض کرده، فقط با صدای گرفته گفت:سریع لباساتو بپوش بریم خونه ی بابام.




|
امتياز مطلب : 119
|
تعداد امتيازدهندگان : 27
|
مجموع امتياز : 27
مطالب مرتبط با اين پست
مي توانيد ديدگاه خود را بنويسيد


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: